ای خداوند یکی یار جفاکارش ده... "مولانا"

ساخت وبلاگ


ای خداوند یکی یار جفاکارش ده

دلبری عشوه ده سرکش خون خوارش ده

 

تا بداند که شب ما به چه سان می‌گذرد

غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده

 

چند روزی جهت تجربه بیمارش کن

با طبیبی دغلی پیشه سر و کارش ده

 

ببرش سوی بیابان و کن او را تشنه

یک سقایی حجری سینه سبکسارش ده

 

گمرهش کن که ره راست نداند سوی شهر

پس قلاوز کژ بیهده رفتارش ده

 

عالم از سرکشی آن مه سرگشته شدند

مدتی گردش این گنبد دوارش ده

 

کو صیادی که همی‌کرد دل ما را پار

زو ببر سنگ دلی و دل پیرارش ده

 

منکر پار شده‌ست او که مرا یاد نماند

ببر انکار از او و دم اقرارش ده

 

گفتم آخر به نشانی که به دربان گفتی

که فلانی چو بیاید بر ما بارش ده

 

گفت آمد که مرا خواجه ز بالا گیرد

رو بجو همچو خودی ابله و آچارش ده

 

بس کن ای ساقی و کس را چو رهی مست مکن

ور کنی مست بدین حد ره هموارش ده

 

 

عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rahnikf بازدید : 244 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1396 ساعت: 17:23