عرفان من...Erfane Man

متن مرتبط با «دختر زیبای جنگل های آرام شمال» در سایت عرفان من...Erfane Man نوشته شده است

موهایِ تو در باد به هوهو که چه یعنی... “شهراد میدرى”

  •   موهایِ, تو در باد به هوهو, که چه یعنی,بر شانه رها مخملِ جادو که چه یعنی گیرم که سراپایِ تو دل می برد از نازدلبر شده ای غرقِ هیاهو که چه یعنی هر گوشه , ...ادامه مطلب

  • چشم هایت زبانه می کشند...”قونار اکلوف”

  • چشم هایتزبانه می کشند از گرمیِ شراب سرخ چگونه فرو بنشانم آن شعله ها را تنها با نوشیدن پیاله پیاله از نگاهت و یا با بوسه های پیاپی    آن گاه دوباره پیاله چشمانت را پر خواهی کرد از شراب زرد شرابی که بیشتر از همه دوست می دارم...    برگردان: ”هادی دهقانی”   , ...ادامه مطلب

  • شمال و جنگل و کلبه فراهم کردنش با من..." شهراد میدرى"

  •  شمال و جنگل و کلبه فراهم کردنش با من حریرِ سبزِ شالی خیسِ نم نم کردنش با من   گُلِ رنگین کمان در انتهایِ کوچه باغِ ابر به استقبالِ تو سر تا کمر خم کردنش با من   اگر سردت شده روشن کن آغوشِ اجاقم را برایِ شعله ای بوسه مصمم کردنش با من   عجب قندِ سمرقندی، عجب چایِ بخارایی بیا مهمانِ حافظ شو، غزل دم کردنش با من   بزن لبخند در آیینه تا از شب بیاویزم خودت ماهم شوی از ماه، رو کم کردنش با من   برقص و دره,شمال,جنگل,کلبه,فراهم,کردنش,شهراد,میدرى ...ادامه مطلب

  • چشم‌هایم اگر نمی‌بیند ولی از حالتان خبر دارد...“محمدعلی بهمنی”

  •  محمدعلی بهمنی؛ شاعر توانای معاصر ایران زمین در علت سرایش  این شعر برای سیمین بهبهانی می گوید:   مدتی بود که روزنه نگاه سیمین آسیب دیده بود. خاطرم هست در مجلسی  به همراه او و حافظ موسوی حضور داشتم. برایش این شعر را  گفتم  این شعر را برای سیمین گفته‌ام. او برای درمان ضعف بینایی‌اش، چشمان خود را به تی, ...ادامه مطلب

  • زیبای من... "محمد سلمانی"

  •  زیبای من!  آیینه ی تنها شدنم باش انگیزه ی وابسته به دنیا شدنم باش   بامن نه به اندازه ی یک لحظه صمیمی اندازه ی در عشق تو رسوا شدنم باش   لبخندبزن اخم مرا باز کن آنگاه سرگرم تماشای شکوفا شدنم باش   چون اشک بر این دامن خشکیده فروبار ره توشه ی از دره به دریا شدنم باش   حالا که قرار است به گرداب بیفتم , ...ادامه مطلب

  • در فصل های خونین هم می توان عاشق بود... " علی باباچاهی"

  • به باز آمدنت چنان دلخوشمکه طفلی به صبح عیدپرستویی به ظهر بهارو من به دیدن توچنان در آینه ات مشغولمکه جهان از کنارم می گذردبی آنکه سر برگردانمدر فصل های خونین هم می توان عاشق بودبه قمریان عاشق حسد می ورزمدانه بر می چینندو به ستاره و باران که بر نیمرخ مهتابی ات بو, ...ادامه مطلب

  • بعدازظهرهای جمعه... "احمدرضا احمدی"

  •  انبوهی از این بعدازظهرهای جمعه را به یاد دارم که در غروب آن ها در خیابان از تنهایی گریستیم ما نه آواره بودیم، نه غریب اما این بعدازظهر های جمعه پایان و تمامی نداشت می گفتند از کودکی به ما که زمان باز نمی گردد اما نمی دانم چرا این بعد از ظهر های جمعه باز می گشتند!      , ...ادامه مطلب

  • پرهای زمزمه... “سهراب سپهری"

  •                                                          &nb, ...ادامه مطلب

  • شب که آرام تر از پلک تو را می بندم..."محمدعلی بهمنی"

  • تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیستمحرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست از تو تا ما سخن عشق همان است که رفتکه در این وصف زبان دگری گویا نیست بعد تو قول و غزل هاست جهان را اماغزل توست که در قولی از آن ما نیست تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویمتازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست شب, ...ادامه مطلب

  • با چشم‌هایت حرف دارم... “سیدعلی صالحی”

  • با چشم‌هایت حرف دارممی‌خواهم ناگفته‌های بسیاری را برایت بگویماز بهار،از بغض‌های نبودنت،از نامه‌های چشمانم ...که همیشه بی جواب ماندباور نمی‌کنی؟تمام این روزهابا لبخندت آفتابی بودامادلتنگی آغوشترهایم نمی‌کند،به راستیعشق بزرگترین آرامش جهان است...  , ...ادامه مطلب

  • کوچه های عاشقی..." کیهان حکمت شعار"

  • بوی باران می دهد این کـــــــوچه های عاشقی عطــــــــــــرگل های عطش آلود و یاس و رازقی   بوی احســـاس دلم چون خاک باران خورده بود ذره ای از اشـک حق ،برگونه ام سر خورده بود   این من و در جســـتجوی شعری از عمق وجود شــــــــعر باران خورده ام بر دیده ، تقدیم تو بود     , ...ادامه مطلب

  • لحظه های دوست داشتنی..."فاطمه راکعی"

  •  از کنارم گذشت آهستهمی شناسم صدای پایش را می رود باز گم کند خود رابلکه پیدا کند خدایش را دوست دارم دلش که می گیردگریه کردن به های های اش را لحظه هایی که گرم می شویداشک هایش، گناه هایش را...   , ...ادامه مطلب

  • حرف هایی که بر دلم ماندند... “سمانه نایینی”

  •  باورش ... نه ! زیاد مشکل نیست ، حرف هایی که بر دلم ماندندآسمان تمام دنیا را ابرهای سیاه پوشاندند آسمان بودنت بدیهی بود ، قبله یعنی نگاه غمگینتو چه احمق شدند دستانی که تو را رو به قبله خواباندند چشم هایم فقط تو را می دید که شبیه فرشته ها بودیو تو را مثل تکه ای خورشید بین دستان ماه پیچاندند مثل یک قطره نور سر می خورد بدنت روی خاطراتی کهآدمک های ظاهرا” غمگین ، دور تا دور خانه چرخاندند گورکن با تمام سنگدلیش خاک می ریخت روی خاطره هامو تمام وجود ماهت را خاک های سیاه پوشاندند تو نبودی که قصه می گفتی ، من نبودم که گریه می کردمحس یک شعر تازه بودی که عده ای آیه آیه می خواندند نه کسی گریه می کند بی تو ، نه کسی داد می زند که نروباورش هم زیاد مشکل نیست، حرف هایی که بر دلم ماندند ...     , ...ادامه مطلب

  • دختر زیبای جنگل های آرام شمال ..." ناصر حامدی"

  • دوست دارم جستجو در جنگل موی تـو را از خدا چیزی نمی خواهم به جز بوی تو را   دختر زیبای جنگل های آرام شمال ! از کجا آورده دست باد گیسوی تو را ؟   آستینت را که بـالا داده بودی دیـده انـد خلق ،رد بوسه ی من روی بازوی تو را   چشم هایت را مراقب باش ، می ترسم سگان عــاقبت در آتش اندازند آهوی تو را   کاش جای زندگی کردن در آغوشت ، خدا قسمتم می کرد مردن روی زانوی تو را,دختر زیبای جنگل های آرام شمال,دختر زیبای جنگل ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها