نمی
خواهم برای زیستن
جزایر،
قصرها و برج ها را
چه
لذتی فراتر از
زیستن
در ضمایر!
اکنون دگر برکن لباست
را
نشانی
ها و تصاویر را
من،
تورا اینگونه نمی
خواهم
هماره
در هیبت دیگری،
دخترِ
همیشه از چیزی
تو
را ناب می خواهم ، آزاد
تو؛
بی هیچ کاستی
می
دانم آنگاه که بخوانم تورا میان همه جهانیان،
تنها
تو، تو خواهی بود
و آنگاه که بپرسی مرا،
او که تو را می خواند
کیست؟
او
که تو را از آن خویش می خواهد
مدفون
خواهم ساخت نام ها را،
عناوین
را ، تاریخ را
همه
چیز را درهم خواهم شکست
تمامی
آنچه را که پیش از زادن بر من آوار کردهاند
و
به گاه ورود به گمنامی و عریانی ابدی سنگ
و جهان
تو
را خواهم گفت:
”من تو را
می خواهم ، این منم “
pedro
Salinas
(ازکتاب : صدایی وامدارتو)
عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9rahnikf بازدید : 124 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1395 ساعت: 5:03