زندگینامه بابا فغانی شیرازی...

ساخت وبلاگ


بابا فغانی شیرازی

 

 بابا فغانی شیرازی از آخرین شاعران سبک عراقی در سدهٔ نهم هجری بود که

برخی او را از پیشگامان سبک هندی و بویژه سبک وقوع در شعر فارسی

می‌دانند. او در جوانی به هرات سفر کرد و به ملاقات جامی رسید.

از طریق او با عرفان آشنا شد. پس از چندی به آذربایجان و

سپس به خراسان و فسا رفت و در آخر در طوس

ساکن شد. در سال آخر عمر از میگساری

توبه کرد و در مشهد ساکن شد.

 

بابا فغانی در ۹۲۵هجری قمری درگذشت.

اواخر زندگی او مقارن با سلطنت شاه اسماعیل صفوی بود.

وی از شاعران مکتب وقوع بشمار می آید.

 

نام او و نام پدرش در تذکره ها ذکر نشده است. تاریخ ولادتش نیز معلوم نیست ولی وفات او را در 925 نوشته اند. زادگاه او شیراز بوده و در آغاز عمر بکارگری اشتغال داشته و گفته اند که به همین مناسبت در آغاز شاعری تخلص او «سکّاکی» بوده است. ولی هیچ غزلی با این تخلص از او دیده نشده و در دیوان اشعارش همه جا تخلص او «فغانی» است.

 

کسب علم برای سرودن شعر در سفر:

در اواسط عمر از شیراز به هرات رفت. هرات در آن روزگار بزرگترین مرکز شعر و ادب فارسی بود و کسانی چون عبدالرحمن جامی، اهلی تُرشیزی، هاتفی، بنائی، هلالی و بسیاری دیگر از ادبا و شعرای آن زمان در دربار سلطان حسین میرزا بایقرا و در اطراف وزیر علم دوست و هنر پرورش، امیر علیشیر نوائی گرد آمده بودند. ولی فغانی در هرات اقبالی نیافت و شاعران خراسان شعر او را نپسندیدند، و چنان شد که در آن اوقات هر که شعری می گفت که به نظر ایشان معیوب یا نامطبوع یا خالی از صنایع بدیعی بود می گفتند که «فغانیه» گفته است.]

 

فغانی از هرات به آذربایجان سفر کرد و در تبریز به خدمت سلطان یعقوب آق قوینلو پسر اوزون حسن که مردی ادب پرور بود، درآمد و مورد محبت و التفات او قرار گرفت و به «بابای شعرا» ملقب شد.

 

در دوران حیاتِ سلطان یعقوب، فغانی همواره با او بود و در سفرها و لشکرکشی ها همراهیش می کرد. گفته اند که در یکی از جنگها دیوان اشعار بابافغانی به غارت رفت و ناچار به برادر خود که در شیراز بود نامه نوشت و از او خواست که هر چه از اشعارش که در آنجا بدست می آید گردآورد و به تبریز بفرستد. ولی به گفته تقی الدین اوحدی در عرفات العاشقین دیوانی که امروز در دست است بعد از مرگ او فراهم آمده و معلوم نیست که اشعاری که او خود گردآورده بوده چه شده است.

 

پس از مرگ سلطان یعقوب در ۸۹۶، اوضاع آذربایجان آشفته شد و شاعران و هنرورانی که در دربار او گردآمده بودند، پراکنده شدند. بابافغانی مسلماً تا دوران حکومت رستم بیگ (پسر مقصودبیگ و نوادة اوزون حسن) در تبریز بوده زیرا جلوس او را (۸۹۷) تهنیت گفته، ولی ظاهراً پس از این دوران به زادگاه خود بازگشته است. اگر آمدن او به تبریز بعداز جلوس سلطان یعقوب در ۸۸۳ و بازگشتش از تبریز بعد از مرگ رستم بیگ در ۹۰۲ بوده باشد، مدت اقامتش در آذربایجان بیش از هفده سال بوده است..

 

بابافغانی در آغاز دوران شاه اسماعیل صفوی از شیراز به خراسان سفر کرد و در ابیورد ساکن شد ولی در اواخر عمر به مشهد رضوی رفت و در آنجا ظاهراً مفلوج شد و در ۹۲۵ درگذشت.

 

آگاهی از احوال شخصی او بسیار اندک است. مال و مکنتی نداشته و از قید تعلقات آزاد بوده و زندگی را به عشرت و شادخواری می گذرانده است. تذکره نویسان عموماً از میخوارگی او سخن گفته اند ولی چنین به نظر می رسد که در سال های آخر عمر توبه کرده و از این عادت رهایی یافته است.

 

انواع شعر در دیوان بابافغانی:

بابافغانی در اقسام مختلف شعر از قصیده و غزل و رباعی و ترکیب بند و ترجیع بند و مستزاد استاد بوده و در این انواع اشعاری سروده است ولی کار اصلی او غزلسرایی بوده و نزدیک به ششصد غزل در دیوان او ثبت است. قصایدی در مدح سلاطین آق قوینلو و مرثیه ای در ده بند در مرگ سلطان یعقوب سروده و اشعاری در ستایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و مناقب علی بن ابی طالب و علی بن موسی الرضا علیهماالسلام گفته که نمونه هایی از آن در مجالس المؤمنین قاضی نوراللّه شوشتری آمده است. در قصیده سرایی بیان او ساده و روان است و از تکلف و تصنّعی که معمولاً در کلام قصیده سرایان دیده می شود خالی است و در مدیحه گویی از مبالغه اجتناب دارد.

 

در غزل شیوه ای خاص دارد که از مختصات آن یکی همان سادگی و روانی کلام است و دیگر آوردن تعبیرات و مضامین بدیع و تشبیهات و استعارات نو و سوم بیان احوال عاطفی و احساسات عاشقانة محض بی آنکه رنگ و حالت صوفیانه بر سخن و اندیشه او غالب باشد. شیوه غزلسرایی فغانی با شیوه های رایج و مأنوس آن زمان تفاوت داشت.

 

واله داغستانی در ریاض الشعرا می گوید که «بابای مغفور مجتهد فن تازه ای است که پیش از وی احدی به آن روش شعر نگفته» و به گفته تقی الدین کاشی در خلاصة الاشعار «اهل خراسان در زمان وی اشعارش

نپسندیده اند و منکر آن طرز بوده اند، زیرا سخنانش منافی طرز ایشان است».

 

لیکن همین شیوه در دوره های بعد رواج یافت و در کلام شاعرانی چون وحشی و نظیری و عرفی و ضمیری و حتی صائب مؤثر افتاد. صائب خود از ستایشگران شعر فغانی است و تتبع دیوان او و اقتدا به سخن او را واجب می شمارد. نخستین جلوه های «مکتب وقوع» و نیز شیوه ای که بعداً به «سبک هندی» معروف شد در اشعار فغانی بروشنی مشهود است ولی در شعر او مضمون سازی و خیال آفرینی و آوردن تشبیهات و تعبیرات نو با اعتدال و تناسب همراه است و افراط و مبالغه ای که از این لحاظ در آثار شاعران سبک هندی دیده می شود در سروده هایو او نیست.

 

دیوان بابافغانی دوبار به طبع رسیده است؛ بار اول در لاهور و بار دوم در تهران ، چاپ احمد سهیلی خوانساری ۱۳۱۶ ش که پس از آن هم چندین بار با اضافاتی چاپ شده است. گزیده ای از اشعار او به قلم حسین آزاد به زبان فرانسه ترجمه و در ۱۹۰۳ در پاریس منتشر شده است.

 

 

 

نمونه اشعار:

 

هر گل که بر دمید زهامون کربلا                دارد نشان تازه مدفون کربلا

پروانه نجات شهیدان محشرست               مهر طلا ببین شده گلگون کربلا

در جستجوی گوهر یکدانه نجف                کردم روان دو رود به جیحون کربلا

نیل است هر عشور به بیت الحزن روان      از دیده‌های مردم محزون کربلا                       

در هر قبیله، از قِبَل خوان اهل بیت           ماتم رسیده‌ای شده مجنون کربلا                        

بس فتنه‌ها که بر سرِ مروانیان رسید         وقت طلوع اختر گردون کربلا     

بردند داغ فتنه آخرْ زمان به خاک               مرغانِ زخم خورده مفتون کربلا

گرگان پیر، دامن پیراهن حسین                 ناحق زدند در عرق خون کربلا

خونابه روان جگر پاره حسین                    در هر دیار سر زده بیرون کربلا

عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : زندگینامه بابا فغانی شیرازی,زندگی نامه بابا فغانی,بیوگرافی بابا فغانی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 140 تاريخ : پنجشنبه 2 دی 1395 ساعت: 6:26