عرفان من...Erfane Man

متن مرتبط با «آتشی» در سایت عرفان من...Erfane Man نوشته شده است

سحری درون قلعه ی شب نیست..."منوچهر آتشی"

  •  بر دست سیم گونه ی ساقیروشن کنید شمع شب افروز جام رابا ورد بی خیالیباطل کنید سحر سخن های خام رامن رهنورد کوه غروبم به باغ صبحپای حصار نیلی شب ها دویده اماز لاشه های گند هوس ها رمیده اممستان سرشکسته ی در راه مانده رابا ضربه های سیلی ، سیلی سرزنشهشیار کرده امتا بشکنم سکوت گران خواب قلعه هاواگه شوم ز قصه ی سرداب های راززنجیر های وحشی پرسش راچون بردگان وحشی از خواببیدار کرده امکوتاه کن دروغشب نیست بزم,سحری,درون,قلعه,نیستمنوچهر,آتشی ...ادامه مطلب

  • چه آتشی...؟ “غلامرضا طریقی”

  • چه آتشی ؟ کــه بر آنم بدون بیم گناهتــــورا بغل کنـــم و ... لا اله الا الله به حق مجسمه ای از قیامت است تنتبهشـت بهتــر من ای جهنـــم دلخــــواه چه جای معجزه ؟ کافی ست ادعا بکنیکــه شهـــر پـر شود از بانگ یا رسول الله اگـر چــه روز  هــمه زاهـدنـد امـا شبچه اشک ها که به یاد تو می رود در چاه میان این همه شیطان تو چیستی؟که شبیهــزار  دیــن  بـه  فنا  داده ای  به  نیــــم  نگاه اگرچه حافظ  و سعدی مبلغش شده اندهنـــوز برد تو قطعــی ست در مقابل ماه من آن ستاره ی دورم که می روم از یاداگـــر تــو هم ننشانــی مرا به روز سیاه  , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها