عرفان من...Erfane Man

متن مرتبط با «هوشنگ» در سایت عرفان من...Erfane Man نوشته شده است

گفتم که مژده بخش دل خرم است این ..."هوشنگ ابتهاج"

  •  گفتم که مژده بخش دل خرم است این مست از درم در آمد و دیدم غم است این    گر چشم باغ گریه ی تاریک من ندید  ای گل ز بی ستارگی شبنم است این    پروانه بال و پر زد و در دام خوش خفت  پایان شام پیله ی ابریشم است این   باز این چه ابر بود که ما را فرو گرفت  تنها نه من ، گرفتگی عالم است این   ای دست برده در دل و دینم چه می کنی  جانم بسوختی و هنوزت کم است این    آه از غمت که زخمه ی بی راه می زنی  ای چنگی زمان,گفتم,مژده,هوشنگ,ابتهاج ...ادامه مطلب

  • گهواره ی خالی..."هوشنگ ابتهاج"

  •  عمری ست تا از جان و دل، ای جان و دل می خوانمت تو نیز خواهان منی، می دانمت، می دانمت   گفتی اگر دانی مرا آیی و بستانی مرا ای هیچگاه ناکجا! گو کی، کجا بستانمت   آواز خاموشی، از آن در پرده ی گوشی نهان بی منت گوش و دهان در جان جان می خوانمت   منشین خمش ای جان خوش این ساکنی ها را بکش گر تن به آتش می دهی, ...ادامه مطلب

  • سرگذشت چمن..."هوشنگ ابتهاج"

  • ز سرگذشت چمن دل به درد می آیدببند پنجره را باد سرد می آید   دریغ باغ گل سرخ من که در غم او همه زمین و زمان زار و زرد می آید   نمی رود ز دل من صفای صورت عشق و گر بر آینه باران گرد می آید   به شاهراه طلب نیست بیم گمراهی که راه با قدم رهنورد می آید   تو مرد باش و میندیش از گرانی درد همیشه درد به سروقت , ...ادامه مطلب

  • پیشِ رخ تو، ای صنم کعبه سجود می کند... " هوشنگ ابتهاج"

  • پیشِ رخ تو، ای صنم  کعبه سجود می کند         در طلبِ تو آسمان جامه کبود می کند حسن ملائک و بشر جلوه نداد این قدر              عکسِ تو می زند در او , ...ادامه مطلب

  • آینه در آینه... " هوشنگ ابتهاج"

  •  مژده بده ، مژده بده ، یار پسندید مرا سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا   جان دل و دیده منم ، گریه ی خندیده منم یار پسندیده منم ، یار پسندید مرا   کعبه منم ، قبله منم ، سوی من آرید نماز کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا   پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من آینه در آینه شد ، دیدمش ودید مرا   آین, ...ادامه مطلب

  • غریبانه ..."هوشنگ ابتهاج"

  •  بگردید ، بگردید ، درین خانه بگردید درین خانه غریبند ، غریبانه بگردید   یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود  جهان لانه ی او نیست پی لانه بگردید   یکی ساقی مست است پس پرده نشسته ست  قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید   یکی لذت مستی ست ، نهان زیر لب کیست ؟ ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردید   یکی مرغ غریب است که باغ دل من خورد  به دامش نتوان یافت ، پی دانه بگردید   نسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست  همین جاست ، همین جاست ، همه خانه بگردید   نوایی نشنیده ست که از خویش رمیده ست  به غوغاش مخوانید ، خموشانه بگردید   سرشکی که بر آن خاک فشاندیم بن تک  در این جوش شراب است ، به خمخانه بگردید  چه شیرین و چه خوشبوست ، کجا خوابگه اوست ؟ پی آن گل پر نوش چو پروانه بگردید   بر آن عق بخندید که عشقش نپسندید  در این حلقه ی زنجیر چو دیوانه بگردید   درین کنج غم آباد نشانش نتوان دید  اگر طالب گنجید به ویرانه بگردید   کلید در امید اگر هست شمایید &n, ...ادامه مطلب

  • افسانه خاموشی..."هوشنگ ابتهاج"

  •  چه خوش افسانه می گویی به افسون های خاموشیمرا از یاد خود بستان بدین خواب فراموشی ز موج چشم مستت چون دل سرگشته برگیرمکه من خود غرقه خواهم شد درین دریای مدهوشی می از جام مودت نوش و در کار محبت کوشبه مستی ، بی خمارست این می نوشین اگر نوشی سخن ها داشتم دور از فریب چشم غمازتچو زلفت گر مرا بودی مجال حرف در گوشی نمی سنجد و می رنجند ازین زیبا سخن سایهبیا تا گم کنم خود را به خلوت های خاموشی   , ...ادامه مطلب

  • سرای امید...“هوشنگ ابتهاج”

  • ایران ای سرای امیدبر بامت سپیده دمید بنگر کزین ره پر خونخورشیدی خجسته رسید اگر چه دل ها پر خون استشکوه شادی افزون است سپیده ما گلگون است ،وای گلگون استکه دست دشمن در خون است ای ایران غمت مرسادجاویدان شکوه تو باد راه ما راه حق راه بهروزی استاتحاد اتحاد رمز پیروزی است صلح و آزادی جاودانه در همه جهان، خوش باد یادگار خون عاشقان،ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باد...  , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها