گفتم که مژده بخش دل خرم است این مست از درم در آمد و دیدم غم است این گر چشم باغ گریه ی تاریک من ندید ای گل ز بی ستارگی شبنم است این پروانه بال و پر زد و در دام خوش خفت پایان شام پیله ی ابریشم است این باز این چه ابر بود که ما را فرو گرفت تنها نه من ، گرفتگی عالم است این ای دست برده در دل و دینم چه می کنی جانم بسوختی و هنوزت کم است این آه از غمت که زخمه ی بی راه می زنی ای چنگی زمان,گفتم,مژده,هوشنگ,ابتهاج ...ادامه مطلب