گر سرو را بلند به گلشن کشیده اندکوتاه پیش قد بت من کشیده اند زین پاره دل چه ماند که مژگان بلند هاچندین پی رفوش ، به سوزن کشیده اند امروز سر به دامن دیگر نهاده اندآنان که از کفم دل و دامن کشیده اند آتش فکنده اند به خرمن مرا و ، خویشمنزل به خرمن گل و سوسن کشیده اند با ساقه ی بلند خود این لاله های سرخبهر ملامتم همه گردم کشیده اند کز عاشقی چه سود ؟ که ما را به جرم عشقبا داغ و خون به دشت و,عشقسیمین,بهبهانی ...ادامه مطلب