اگر چـه شک عجیبی به «داشتن» دارم سعادتی ست تو را داشتن که من دارم! کنار من بنشین و بگو چه چاره کنم؟ برای غربت تلخــی که در وطن دارم؟ بگو که در دل و دستت چه مرهمی داری برای این همه زخمـــی کـه در بدن دارم؟ مرا بــه خود بفشار و ببین بــه جای بدن چه آتشی ست؟ که در زیر پیرهن دارم؟ به رغم دیدن آ,سعادتی,داشتنغلامرضا,طریقی ...ادامه مطلب