می خواهمت چنان که شب خسته خواب رامی جویمت چنانکه لب تشنه آب را محو تو آن چنان که ستاره به چشم صبح یا شبنم سپیده دمان آفتاب را بی تابم آن چنان که درختان برای باد یا کودکان خفته به گهواره تاب را بایسته ای چنان که تپیدن برای دل یا آن چنان که بالِ پریدن عقاب را حتی اگر نباشی، می آفرینمت چونان که التهاب بیابان سراب را ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را... ,خواهمت,چنان,خسته,خواب,راقیصر,امین ...ادامه مطلب
آنکه آمد خسته آمد خسته رفتدفتر دل را نخواند و بسته رفتدل غمین شد ماند در کار خودشدیدمش در جاده او دلبسته رفت آنکه آمد با خودش تقدیر داشتخواب بودم خواب من تعبیر داشتگوشه ی گلدان گلی روییده بودآنکه آمد با دلش تاثیر داشت او شکایت داشت او رنجیده بوداز دل ما او بدی ها دیده بودهرچه گفتم مل, ...ادامه مطلب